زندگینامه فوریه: ژان باپتیست جوزف فوریه 1768-1830 فرانسه
ژان باپتیست جوزف فوریه
Jean Baptiste Joseph Fourier
تولد: بیست و یکم مارس 1768 در شهر اوسر (Auxerre) در استان بورژون (Bourgogne) ، فرانسه
وفات: شانزدهم می 1830 در پاریس، فرانسه
گالری تصاویر فوریه در انتهای مطلب قرار داده شده است.
پدرِ جوزف فوریه در شهر اوسر خیاطی می کرد. او از همسر اولش سه فرزند داشت. پس از مرگ همسر اولش او دوباره ازدواج کرد. جوزف نهمین فرزند از دوازده فرزند این ازدواج بود. زمانی که جوزف نه سالش بود مادرش درگذشت. پدرش نیز سال بعد فوت کرد.
تحصیلات ابتدایی جوزف در مدرسه پالا-ایس (Pallais) بود که توسط استاد موسیقی کلیسای جامع اداره می شد. او در آنجا زبان های لاتین و فرانسوی را فراگرفت و استعداد زیادی از خود نشان داد. در سال 1780 جوزف برای ادامه تحصیل به مدرسه نظامی اوسر رفت. در آنجا ابتدا استعدادهايش را در رشته ی ادبيات نشان داد اما در اوايل سيزده سالگي به رياضيات علاقه مند شد. در سن 14 سالگی هر شش جلد کتاب «دوره ی آموزش ریاضیات» اثر بزوت (Bossut) را مطالعه کرد. در سال 1783 اولین جایزه اش را از چارلز بزوت (Charles Bossut)، ریاضی دان فرانسوی، به خاطر مطالعاتش دریافت کرد.
در سال 1787، جوزف فوریه تصمیم گرفت که آموزش کشیشی ببیند و به انجمن کشیش های صومعه ی بندیکتی سنت بنو-ایت سور لو-آر پیوست. با این وجود علاقه وافر او به ریاضیات همچنان ادامه داشت. پس با استاد ریاضیات سی ال بنارد (C L Bonard) که در شهر اوسر بود شروع به نامه نگاری کرد. فوریه از درستی تصمیمش در مورد آموزش دوره ی کشیشی مطمئن نبود. او مقاله ای در حوزه ی جبر به مونتکلا (Montucla) در پاریس ارائه کرد. نامه هایش نیز به بنارد گویای این حقیقت بود که او واقعا می خواهد تاثیر عظیمی بر ریاضیات بگذارد. در یکی از نامه هایش نوشت:
...«... دیروز تولد بیست و یک سالگی من بود، تا این سن نیوتن و پاسکال چندین ادعای جاودانه کرده بودند. ...»...
فوریه عهدهای مذهبی خود را دیگر نپذیرفت. در سال 1789 پس از ترک صومعه از پاریس دیدن کرد و مقاله ای در حوزهی معادلات جبری در آکادمی علوم سلطنتی ارائه داد. در سال 1790 او معلم مدرسه نظامی سلطنتی اوسر شد یعنی همان جایی که تحصیل کرده بود. تا این زمان در درون فوریه کشمکشی وجود داشت که آیا او باید کشیش شود و زندگی مذهبی داشته باشد یا اینکه تحقیقات ریاضیاش را دنبال کند. در سال 1793 هنگامی که وارد سیاست شد و به کمیته انقلابی محلی پیوست، عامل سومی نیز به این درگیری ذهنی افزوده شد. او نوشت:
...«... همانطور که ایده های برابری انسان ها پیشرفت می کرد، امیدواری به ایجاد یک حکومت آزاد در بین ما به جز پادشاهان و کشیشان زیادتر می شد و آزاد شدن از اسارت در این خاک غصب شده ی اروپا امکان پذیرتر. من مشتاقانه شیفته ی این هدف شدم و به نظر من، این عظیم ترین و زیبا ترین رویدادی است که این ملت عهده دارش شده اند. ...»...
برای مشاهده ادامه مطلب لطفا به سایت وارد شده و یا ثبت نام نمایید