ادراک
- مقطع تحصیلی: کارشناسی
الف: گزارههای مفهومیتر گزارههایی هستند که در مدل با معنا میشوند.
ب: در این صورت ما نمیتوانیم به درستی بسیاری از گزارهها دست پیدا کنیم.
الف: همه ما در ذهن خود مدلی از مفاهیم داریم که پیش از هر چیز درستی و نادرستی گزارهها را با آن تشخیص میدهیم.
ب: پس هر کس میتواند با این مدل ذهنی خود ارزش گزارهها را تعیین کند.
الف: بله. اما مشکل اینجاست که این مدلهای ذهنیهای با یکدیگر متفاوتند. هر فرد، بسته به این که در چه شرایطی رشد کرده، چه چیزهایی را تجربه کرده و چه آموزشهایی را دیده، تصویری متفاوت با دیگران در ذهن دارد. لذا شاید بتوان گفت که هر انسان یک مدل ذهنی منحصر به فرد دارد.
ب: آیا تفاوت مدلهای ذهنی باعث تفاوت در ارزش گزارهها میشود؟
الف: پیشتر هم گفتیم که درستی و نادرستی گزارهها در مدل معنا پیدا میکند و یک گزاره میتواند در یک مدل درست و در مدلی دیگر نادرست باشد. لذا وقتی تصور ذهنی افراد مختلف در مورد مفاهیم بیرونی متفاوت است، ممکن است آنها گزارهها را به شکلهای مختلف ارزش گذاری کنند. در نتیجه میتوان گفت که معنا و ارزش در ذات گزارهها نیست. مگر آنچه که همانگویی نامیده شد.
ب: پس چگونه ما دانستههای خود را با یکدیگر به اشتراک میگذاریم؟
الف: پیش از این سوال بد نیست بپرسیم دانستههای ما از کجا بدست میآید؟
ب: تجربه، آموزش و .... ؟ چیز بیشتری به ذهنم نمیرسد.
الف: مغز که محل پردازش اطلاعات است مستقیماً با جهان بیرونی ارتباط ندارد. بلکه نوع بشر حواسی دارد که ادراکات ورودی او محسوب میشود و اطلاعات از طریق سیستم عصبی به مغز منتقل میشود. پس هرچه که تجربه میکنیم و هرچه که میآموزیم از طریق این سیستم ورودی به مغز ما وارد میشود.
ب: بر این اساس آیا میتوان گفت که آموزش هم نوعی تجربه است؟
الف: آنچه که میخوانیم و به طور کلی آنچه که میبینیم، آنچه که میشنویم، و حتی لمس میکنیم، میچشیم ویا بو میکنیم، از طریق این ادراکات ورودی و از طریق سیستم عصبی به مغز منتقل میشود.
ب: امروزه مشابه این کارها را دستگاهها و سنسورهای دیجیتالی و غیر دیجیتالی انجام میدهند. در دنیای دیجیتال، تمام این اطلاعات به صورت رشتهای از 0 و 1 ها در میآیند، ذخیره میشوند، انتقال مییابند و پردازش میشوند. و حتی حسگرهایی وجود دارد که بسیار بهتر از حسگرهای انسانی عمل میکنند. مثلاً چشم انسان فقط قادر به درک بخش بسیار کوچکی از امواج الکترومغناطیس است. و مثلاً قادر نیست طیف مادون قرمز را ببیند اما حسگرهایی وجود دارند که قادر به انجام این کارها هستند.
الف: آیا این دستگاهها که امروزه حجم بسیار زیادی از اطلاعات را تولید کردهاند، میتوانند درستی و نادرستی گزارهها را تعیین کنند؟
ب: بله میتوانند، مثلاً دوربینهای کنترل تردد، با پردازش تصویر پلاک خودروها میتوانند گذر خودروها از معابر را تشخیص دهند.
الف: این قابلیت را توسعه دهندگان نرمافزار انجام دادهاند. آیا آن دستگاهها به خودی خود و بدون برنامه جدید میتوانند اطلاعات ورودی را دسته بندی کنند و مفاهیم کلی و انتزاعی جدیدی را به وجود آورند؟
ب: پس تفاوتهایی وجود دارد که باعث میشود نوع بشر از آن دستگاهها متمایز باشد.
الف: بله. اما آیا دستگاههای دیجیتالی قادر به مدلسازی هستند؟ بخشی از دانستههای ما مربوط به همین پردازشی است که در ذهن ما انجام میشود. ذهن ما قادر است بجای انبوهی از اطلاعات جزئی، آنها را دسته بندی کند و مفاهیم کلی و انتزاعی جدیدی به وجود آورد. و شاید بتوان گفت تفاوت ما در همین دسته بندی و اینجاد مفاهیم کلی است.
ب: آیا حواس ما به عنوان دستگاهها و ابزارهای ورودی اطلاعات، خطا نمیکنند؟
الف: با آزمایشهای مختلف میتوان نشان داد که حواس بشری دارای خطا است. مثلاً ما تصور میکنیم که تصاویر پیرامون خود را به صورت یکنواخت مشاهده میکنیم و همه چیز را میبینیم اما در میان شبکیه چشم ما قسمتی وجود دارد که در آن نقطه حسگرهای نوری وجود ندارند. پس اگر با یک چشم به جسمی بنگریم و تصویر آن جسم یا بخشی از آن روی این بخش از شبکیه منعکس شود و عملاً باعث می شود آن بخش از جسم مقابل خود را نبینیم.
ب: آیا امکان دارد از مثالهای سادهتر استفاده شود؟
الف: بله. اجازه دهید یک معمای هندسی را حل کنیم. به دو شکل زیر بنگرید.

ب: چه جالب! هر قسمت از شکل بالا با قسمتی از شکل پایین منتاظر است اما فقط چیدمان اشکال فرق کرده. اما چگونه است که حفرهای در شکل پایین پدید آمده.
الف: این دقیقاً به همان خطای حواس ورودی باز میگردد.
ب: تا گفتگوی بعدی به من فرصت دهید تا این معما را حل کنم.